دوباره سلام عرض میکنم.اینبار با موکامی ها اومدم.یه عکسایی پیدا کردم که خیلی باحال بود نتونستم تحمل کنم پس برید ادمه مطلب

امروز گفتم چون وقت دارم تا میتونم براتون پست بذارم.صبح بیدار شدم.مشق های زبانمو نوشتم.بعد اومد سر وبلاگ.آخه بدجوری تار عنکبوت بسته.برید ادامه مطلب

عمارت

خب خب سری دوم اماده بید خیلی باحاله 

برین ببینیدش

امروز وارد یه وب سایتی شدم کلی عکس های متحرک داشت گفتم خوشتون بیاد

خب برید ادامه مطلب بعضیاش هم نذاشتم چون مربوط به داستان میشه که تو داستان باید ببینید

اینم عکس های آخرین خون آشام

برو تا خودم نیومدم -_____-

بدو بدو تا خودم نیومدم تازه اگه منم نیام

کارلا خوش میاد شوتت میکنه ادامه مطلب 

پس تا نیومده بدو

کلی گشتم تا تونستم اینا رو پیدا کنم

با اینکه خیلی خسته شدم اما خودمم

این عکسا رو میبینم انرژی میگیرم بپر 

ادامه مطلب

ششششش آروم برو عکسای یوما ببین نظر هم بده 

نظر ندی یوما منو خفه میکنه.خب آروم و یواش برو عکساشو 

ببین نظر یادت نره!!!!

عکس های کو انتظار شما رو میکشه

کو:گفتی چی میکشه؟

من:انتظار!!

کو:مگه انتظار کشیدنیه؟؟

من:پ چی؟خوردنیه؟؟؟

کو:

برای دیدن عکسای آزوسا بفرمایید 

ادامه مطلب

اوه چه ترسناک

اوه اوه عجب خنجیری جون میده واسه آدم کشی

سوبارو:می خوای تو اولیش باشی

من:نه دست شما درد نکنه قبلا صرف شده0____0

تا من دارم با این بی اعصاب جروبحث میکنم برید عکسا ببینید حالشو ببرید

راستی نظر هم بدین به خاطر این که جونم در اومد تا این عکسا پیدا کردم

کپی بی کپی

عکسای لایتو رو نبینی نصف عمرت 

به فناست.خودم میبینم کف میکنم.

در ضمن کپی در کار نباشه.

عکسای آقای سادیسمی

برو حالشو ببر راستی نظر یادت نره

هدایتت میکنم ادامه مطلب

عکس های آیاتوی شکمو

عکساش تو ادامه مطلب

بفرما

بفرمایید باعکس های ریجی ساکاماکی 

کام خودتونو شیرین کنید حالا به خاطر 

چی؟نمیدونم همینجوری!!^___^

حالا بپر ادامه مطلب

برای دیدن عکسای شو بپر ادامه مطلب

برو تا خودم نیومدم -____-

این انیمه راجع یه دختری به اسم یویی هست.یویی به خاطر شغل پدرش وارد یه دانشگاهی میشه که همه ی آدمای معروف اونجا تحصیل میکردن.یویی یه روز به یه عمارت.تا میرسه دمه در بارون میگیره.یویی میره تو وارد یه سالنی میشه که انتهاش یه پسره رو مبل دراز کشیده بود.یویی اونو صدا میزنه ام پسره عکس العملی نشون نمیده .یویی سرشو میذاره رو قفسه سینه پسره میبینه قلبش نمی تپه.گوشیشو در میاره تا به اورژانش زنگ بزنه یهو پسره گوشی یویی رو ازش میگیره.یویی میترسه .تا میاد فرار کنه پسره یویی رو با دستش میندازه رو مبل.صورتشو نزدیک گردن یویی میکنه تا گازش بگیره که یهو برادر بزرگتر پسره میاد اونجا و جلوشو میگیره.بعد از چند ثانیه تمام پسرای اون عمارت اونجا ظاهر میشن.انجا 6 تا پسر خون آشام زندگی میکنه که با هم برادرن..حالا یویی قراره با اینا زندگی کنه.خب اسم پسرا به ترتیب سنشون از بزرگ به کوچیک:

1-شو ساکاماکی

2-ریجی ساکاماکی«همونی که جلو پسره رو گرفت»

3-آیاتو ساکاماکی«همونی که میخواست یویی رو گاز بگیره»

4-کاناتو ساکاماکی

5-لایتو ساکاماکی

6سوبارو ساکاماکی